بحران جانشيني در عربستان/عرفان قانعی فرد

با مرگ شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز آل‌سعود، وليعهد 86ساله، مساله جانشيني در خاندان آل‌سعود، فضايي بحراني را تجربه خواهد كرد، زيرا اختلافات عميق و جدي ميان صدها شاهزاده – شاخه‌هاي السديري و الفيصل – درون خاندان آل‌سعود بر سر جانشيني پادشاه وجود دارد. شاهزاده نايف بن‌عبدالعزيز – وزير كشور – شانس بيشتري براي جانشيني ملك‌عبدالله و حضور در رأس قدرت را دارد. گرچه نايف بيشتر تمايل دارد در مسايل امنيتي نفوذ و تاثير داشته باشد، از نظر تبليغاتي هم در اين زمينه تلاش زيادي دارد. اما رقيب سرسخت او «امير طلال بن‌عبدالعزيز»، فعال‌ترين چهره منتقد خاندان سعودي است و سعودالفيصل، وزير خارجه هم چهره‌اي مطرح است.به گفته مقامات سعودي پس از مرگ ملك‌عبدالله، چه سلطنت به شاهزاده‌هاي گروه السديري برسد و چه الفيصل، بروز اختلاف‌هاي شديد و احتمال وقوع كودتا و از هم‌پاشيدگي تماميت ارضي عربستان دور از ذهن نخواهد بود. عربستان شايد در ميان پادشاهي‌هاي خليج‌فارس، نمونه‌اي خارج از عرف باشد، زيرا اندازه حكومت، نفوذ استراتژيك در داخل و خارج از حوزه خليج‌فارس، نفوذ منحصربه‌فرد در جهان اسلام به عنوان حافظ دو مكان مقدس مذهبي مطرح است. همچنين در عربستان، فشار قابل‌توجه و موثري بر وضعيت ارتباط موجود بين سلطنت و نيروهاي اجتماعي مختلف وجود دارد. جمعيت رو به رشد نسل جوان شهري و نخبگان تحصيلكرده و به چالش‌كشيدن ظرفيت دولت رفاه عربستان سعودي، در حال تبديل‌‌شدن به تجربه تحولات سياسي جديد است. برخلاف دريافت عقلانيت رژيم آل‌سعود، ايمني لازم براي مقابله با نارضايتي عمومي امري ضعيف است. نسيم تغيير و انقلاب در خاورميانه وزيدن گرفته و عربستان هم با آن مواجه است و عوامل عديده‌اي در به‌هم‌زدن تعادل حاكم سنتي آن كشور مطرح است. بنابراين درك درست از امكانات و محدوديت قدرت سلطنت و خصوصا ميزان محبوبيت ملك عبدالله براي انطباق با اين چالش‌هاي روزافزون، امري مهم به‌نظر مي‌رسد. عوامل متعددي نشانگر آن است كه ناآرامي‌هاي اجتماعي و جنبش‌هاي مخالف، در اين پادشاهي در آينده نزديك به‌طور محدود باقي نخواهد ماند.عربستان در شكل‌گيري طالبان نقش اساسي را برعهده داشت و بعدها القاعده از اين جريان متولد شد و حتي سلفي‌هاي بنيادگرا هم، ضد عربستان شده‌اند. ديويد پترائوس و لئون پانتا، معتقدند شكست القاعده و گروه‌هاي مرتبط به زودي امكان‌پذير است و اين گروه از لحاظ كاركرد به پايان خود نزديك است. گرچه سيا بر اين باور است كه اگر حدود 10 تا 20 رهبر القاعده در پاكستان، يمن، سومالي و ناحيه شمال آفريقا دستگير يا كشته شوند و اگر پس از اسامه‌بن‌لادن، ايمن‌الظواهري، مسوول گروه القاعده كه معتقدند در پاكستان است، نابود شود و عمليات‌هاي مخفيانه شبه‌نظاميان شورشي پايان يابد، آيا عربستان برنامه‌هاي ناموفق و دردسر‌ساز ديگري در سياست خارجه خود به اجرا خواهد گذاشت؟ نقش عربستان در تحولات كنوني و بحران‌هاي منطقه مساله‌اي دور از ذهن نيست. در بحران‌هاي عربي شايد تخمين‌هاي عربستان چندان با واقعيت همگام نبود. در تحولات تونس و مصر، عربستان انتظار ديگري از اروپا و‌ آمريكا داشت و با تحولات ناگهاني روبه‌رو شد و نقش مستقل و منحصر به خودش – اكثرا رويكردي تهاجمي و به دور از تعادل و منطق سياسي – را ايفا كرد. در بحرين (اعزام نيروي نظامي براي سركوب متعرضان)، مصر (به‌دنبال گرفتن امتيازات جهت اهداف و منافع خود)، سوريه (حامي تحركات راديكال و تغيير رژيم در سوريه، يمن (حمايت ازحاكميت عبدالله صالح – عنصر مهم عربستان – و مخالف انتقال قدرت و تحول دموكراتيك در اين كشور)، عراق (حمايت از عناصر و قبايل ضدحكومت مركزي و مخالفت با نهادسازي دموكراتيك)، ايران (حمايت از گروه‌هاي تجزيه‌طلب) و… .
با اين حال، بسياري از عوامل و زمينه بي‌ثباتي در حال رشد و رويداد يا بحران جانشيني هم بيشتر مشهود است كه براي بهبود حاكميت و مسووليت‌پذيري است و به‌طور بالقوه در كوتاه‌مدت بي‌ثبات‌كننده وضعيت خواهد بود، اما براي ثبات درازمدت ضروري است كه به آرايه‌اي از فشار رو به‌رشد در عربستان توجه شود. رژيم آل‌سعود وارد يك لحظه بسيار مهم در تاريخ آن كشور شده است، آن هم چگونگي هدايت اين بحران است كه اثرات عميق براي هر دو سلطنت و دولت عربستان در سال‌هاي آينده خواهد داشت. اما چگونه رژيم آل‌سعود ناآرامي‌هاي اجتماعي در اين پادشاهي را مديريت خواهد كرد؟
جزييات مختلف جنبش اصلاحات در داخل كشور پادشاهي، نفوذ نسبي خواسته‌هاي خود را در برابر رژيم خواهد داشت؟ با بررسي دامنه تلاش‌هاي اصلاحات نهادي تحت اراده ملك‌عبدالله آيا چشم‌اندازي آزادي سياسي در داخل و منطقه‌اي به‌طور فزاينده‌اي فضاي اين كشور را پرآشوب خواهد كرد؟ فعاليت سياسي و فرهنگي و حتي انتقاد از پادشاه و مقامات سعودي، جرم محسوب مي‌شود و غير از دستگيري و زندان طولاني‌مدت، مجازات اعدام را نيز در پي خواهد داشت. هزاران زنداني در زندان‌هاي عربستان بي‌سرنوشت مشخص، مانده‌اند و كمترين حق انساني در سرزمين كعبه و مدينه، درباره آنها رعايت نمي‌شود. با به هم ريختن اوضاع امنيتي درعربستان، سرنوشت آنها چه خواهد بود؟

روزنامه شرق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *