قلب این بلغاری برای ایران می‌تپد

لودمیلا یانوا کرسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه صوفیا اداره می‌کند. او عاشق ادبیات فارسی است. ده‌ها دانشجوی بلغاری تاکنون زبان‌فارسی را از وی آموخته‌اند. خانم یانوا، ضمنا مترجم ادبیات فارسی به زبان بلغاری است.
ودمیلا یانوا برای روشنفکران ایرانی ناآشنا نیست. در سال ۱۹۷۱ میلادی همراه پدرش که رایزن بازرگانی سفارت بلغارستان در ایران شده بود، به‌تهران رفت. بانوی جوان، به سرعت عاشق مردم ایران و زبان فارسی شد. چیزی که بیش‌از همه او را جذب کرد به‌گفته خودش شیرینی زبان فارسی و گرمای کم‌نظیر مردم ایران بود.

 

یانوا

 

معرف صادق هدایت در بلغارستان

در کافه‌ای در صوفیه نشسته‌ایم و درباره پیوند او با جامعه ایران حرف می‌زنیم. قبلا، کتاب‌هائی را که از فارسی به بلغاری ترجمه کرده است، دیده‌ام: بوف‌کور و تعدادی دیگر از داستان‌های صادق هدایت در کتاب “آثار صادق هدایت”، داستان‌هائی ازنویسندگان زن ایرانی در کتاب “زن شرقی بودن”، و ۲۶ داستان کوتاه مدرن ایرانی در مجموعه “داستان معاصر ایرانی”. و چند کتاب دیگر.

در مجموعه آثار صادق هدایت، بوف کور، حاج آقا و سیزده داستان کوتاه حاجی مراد، آبجی‌خانم، مرده‌خورها، داش‌آکل، طلب آمرزش، لاله، محله، آفرینگان، زنی که مردش را گم کرد، علویه خانم، سگ ولگرد، میهن‌پرست و قضیه زیربوته به زبان بلغاری برگردانده شده است.

مترجم آثار هدایت می‌گوید:«بلغاری‌ها شناختی از ادبیات فارسی ندارند، اما پس از آن‌که یک داستان فارسی را به زبان خودشان می‌خوانند به شدت مجذوب آن می‌شوند.» از زمان انتشار آثار صادق هدایت در صوفیا، بسیاری از بلغاری‌ها به‌ویژه دانشگاهیان و دانشجویان با نام و کارهای این نویسنده بزرگ ایرانی آشنا شده‌اند.

قطب دوستداران زبان فارسی
تلاش‌های لودمیلا یاونا برای آموزش زبان فارسی به جوانان بلغاری و برگردان ادبیات فارسی به زبان آن‌ها، در دو دهه گذشته بی‌وقفه ادامه داشته است. او، که اکنون به قطب دوستداران زبان فارسی در بلغارستان تبدیل شده، در جریان رفت‌وآمدهای متعدد خود به ایران، با بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان زن ایرانی آشنا شده و دوستی برقرار کرده است. از تهمینه میلانی با شوق زیاد یاد می‌کند و می‌گوید که همه فیلم‌های او را دیده و او را بهترین فیلمساز معاصر ایران می‌داند.

وقتی که ضمن صرف ناهار بی‌وقفه از کتاب‌ها و فیلم‌هائی فارسی و ایرانی حرف می‌زند که بسیاری از ایرانی‌ها آن‌ها را نمی‌شناسند، به شوخی می‌گویم:«یک سایت اینترنتی راه بیانداز و در آن فهرستی از کتاب‌های فارسی و فیلم‌های ایرانی را، که خوانده‌ای و پسندیده‌ای، منتشر کن. برای مطالعه سیستماتیک ادبیات و سینمای ایران شاید راه‌نمای خوبی باشد. اسم سایتت را هم می‌توانی “راهنمای بلغاری برای ایرانیان” بگذاری. می‌خندد و با لهجه شیرینش به‌فارسی می‌گوید: «فکر بدی نیست. شاید دنبالش رو گرفتم.»

آثار نویسندگان زن ایرانی به بلغاری

آخرین محصول آشنائی بیشتر لودمیلا یانوا با نویسندگان ایرانی کتابی است که با ترجمه آثار بسیاری از نویسندگان زن امروز ایران، سال ۲۰۰۹ میلادی از سوی “آکادمی تمدن بالکان” در صوفیه به بازار کتاب عرضه شده است. در این مجموعه، داستان‌هائی از میترا داور، فرخنده آقائی، شیوا ارسطوئی، مهشید امیرشاهی، فریبا وافی، فرشته مولوی، محبوبه میرقدیری، شهرنوش پارسی‌پور، زویا پیرزاد، فرشته ساری، ناهید طباطبائی، گلی ترقی، مینو فرشچی، زهره حکیمی، فریده خردمند، سپیده شاملو و مهری یلفانی به زبان بلغاری ترجمه شده است.

خانم یانوا در پاسخ به این پرسش که چگونه به آموختن زبان فارسی علاقمند شد، می‌گوید:«ایرانی‌ها، وقتی می‌دیدند به یاد گرفتن زبان فارسی علاقه نشان می‌دهم، مرا به ‌گرمی تشویق می‌کردند. وقتی هم اشتباهی می‌کردم مرا مسخره نمی‌کردند.» او در دوران ماموریت پدرش در ایران زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی را در دانشگاه تهران آموخت، بعد با انتقال پدرش به عراق، به بغداد رفت و در آنجا به‌عنوان مترجم زبان انگلیسی به کار پرداخت. بعدها به بلغارستان بازگشت، اما ارتباط خود را با ایران حفظ کرد و حوزه دوستان ایرانی خود را در سال‌های بعد گسترش داد.

دانشجویانی که به صرف علاقه فارسی می‌‌آموزند

لودمیلا یانوا زبان فارسی را در مرکز شرق‌شناسی صوفیا تدریس می‌کند که وابسته به دانشگاه این شهر است. او در بسیاری از آثاری که تاکنون منتشر کرده، با سایر همکاران این مرکز همکاری داشته، اما تعداد دانشجویانی را که تاکنون از طریق شرکت در کلاس‌های او فارسی آموخته‌اند، به‌خاطر ندارد.
وزی که به مرکز شرق‌شناسی صوفیه می‌روم، در کلاس درس سال سوم بیش از ده نفر و در کلاس درس سال اول که به وسیله یکی از همکاران خانم یانوا اداره می‌شود، نزدیک به ۲۰ نفر حضور دارند. کلاس اولی‌ها، هنوز به درستی زبان باز نکرده‌اند، اما سال سومی‌ها، پرسش‌های مرا می‌فهمند و به آن پاسخی کوتاه می‌دهند.

این کلاس‌ها مرا به یاد کلاس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اوزاکای ژاپن می‌اندازد که در سال ۱۹۷۳ میلادی از آن دیدن کردم. در آن زمان ژاپن قرارداد ایجاد نخستین تاسیسات پتروشیمی را با ایران بسته بود و مناسبات میان تهران و توکیو هرروز گسترش بیشتری می‌یافت. بیشتر دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، فرزندان دیپلمات‌ها و بازرگانان ژاپنی بودند و فارسی می‌خواندند تا بعدا در ایران به کار در سفارت‌خانه یا موسسات بازرگانی ژاپنی مشغول شوند. اما دانشجویان بلغاری، همه می‌گویند که صرفا به خاطر علاقه شخصی به سوی این زبان رفته‌اند:«چون که گشنگه!»

در آستانه نخستین سفر به ایران

بیشتر دانشجویان بلغاری، حتی در سومین سال تحصیلی به سختی چند جمله فارسی حرف می‌زنند. استاد آن‌ها می‌گوید: «امکان تمرین و حرف زدن با ایرانی‌ها را ندارند. به همین دلیل پیشرفت‌شان کند است.» هیچکدام از دانشجوها تاکنون به سرزمینی که زبان رسمی آن را یاد می‌گیرند سفر نکرده‌اند. اما استاد در تلاش راه‌اندازی یک سفر گروهی است. این سفر احتمالا قبل از پایان سال‌جاری میلادی انجام خواهد شد.

حدود ده نفر از دانشجویان داوطلب، آمادگی خود را برای شرکت در این سفر اعلام کرده‌اند. آن‌ها باید هزینه پرواز را خودشان بپردازند. دولت ایران پرداخت هزینه اقامت و غذای آنان را در طول سفر پذیرفته است. یکی از دانشجویان پسر در برابر این پرسش که آیا گروه را همراهی خواهد کرد، آهی می‌کشد و می‌گوید:«دلم خواسته، اما پولش نداشته.»

 

 

منبع: دوبچه وله فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *