ماشین سرکوب و یاغی گریهای آل سعود بر علیه مردم منطقه باید مهار شود!

در سال 1915 م بود که دولت بریتانیا با قراردادی منطقه ی نجد و حجاز را به عبدالعزیز واگذار کرد. از آن پس آل سعودِ کوچیده به منطقه، همچون فاتحانی بیگانه به کمک انگلیسی ها و بعدها آمریکا بر ثروت هنگفتِ بر آمده از فروش نفت و درآمد ناشی از حج چنگ انداخت. حاکمان وهابی شبه جزیره، مردمان بومی آن منطقه را که بیشتر مذهب مالبکی و شیعه (40-30%تعداد شیعیان) دارند را از حقوق سیاسی و اجتماعی بی بهره کرده و قیمت بالای نفت و درآمدهای نجومی حج، چنین امکانی و امکان باز تولید مناسبات استبدادی را به این حاکمان بخشیده است. قیمت نفت در مرز صد دلار در نوسان است، و عربستان بطور علنی در حدود 6 میلیون بشکه در روز نفت تولید می کند که البته مقادیری نیز در خفا و اعلام نشده جهت کنترل قیمت به بازار عرضه می شود. آنها حج را نیز به صورت صنعت توریسم درآورده و علاوه بر آن با کنترل اماکن مقدس مسلمین، شیخیوخیت و زعامتی در قبال دیگر دول عربی برای خود بدست آورده اند و در راستای تثبیت موقعیت خود حرکتهای آزاد یخواهانه ی منطقه را یا سرکوب می کنند یا در سرکوب آنها شرکت دارند و اجازه رشد و توسعه فکری و فرهنگی را از اهالی سرزمین خود و همسایگانشان، سلب کرده اند. قشون کشی آل سعود به بحرین، نشان داد با پایان عمر صدام حسین آنها کسوت گشاد صدام  را به تن کشیده اند و به جای ادعای ارضی، تفاهم نامه ی دفاعی با دولت بحرین را دستاویز کرده اند، اما کدام قرارداد دفاعی بین دو کشوریست که در دفاع از حکومتی در برابر مردمش تفسیر شود؟!

با عنایت به روح این مباحث است که می گوییم می بایست جلوی ماشین سرکوب و یاغی گری آل سعود بر علیه مردم منطقه را بست. اگر نمی توان برای صنعت نفت آن کشور برنامه ای داشت برای مساله حج می توان راهی یافت. اکنون که آل سعود در قبال مردم منطقه و مقدرات و سرنوشت آنها با بی مسئولیتی کامل به تقویت نظامات استبدادی وابسته می پردازد و دستش علاوه برخون مردمان شیعه ی سرزمین عربستان به خون پاک اهالی بحرین نیز آغشته شده است آیا می توان پذیرفت که همچنان اداره ی اماکن مقدسه ی اسلامی در اختیار این قبیله ی فرقه گرا باشد(!؟) انباشت ثروتی عظیم به نفع حکومت استبدادی آیا ظلم به مردمان مظلوم و آزدگان و آزادیخواهان بی دفاع نیست؟ مصرف این ثروت در این مسیر فوق الذکر و یا خاموش کردن هوس خاموش نشدنی سلاطین و فرزندان آنها، در حالی که مردم منطقه طعم تلخ فقر و کمبود ثروت برای توسعه را می چشندآیابا فلسفه ی حج که خواهان عظمت مسلمین است می تواند سازگار باشد؟ از اینرو بنظر می رسد مصلحین و آگاهان می بایست با دمیدن روح آگاهی در منطقه، اجازه ی استمرار تسلط غاصبانه ی یک قبیله یاغیِ فرقه گرا را از این منطقه ی مهم سلب کنند و به سمت تشکیل یک شورایی از تمامی کشورهای اسلامی که باز تابنده ی تنوع فرهنگی ، مذهبی و جمعیتی منطقه باشد، جهت اداره اماکن مقدسه ی مکه و مدینه حرکت کنند. این شورا علاوه بر اینکه امکان سوء استفاده ی ابزاری در جهت مصالح سیاسی یک حکومت خاص را سلب می کند بلکه می تواند در آمد نجومی برآمده از حج را از طریق تشکیل یک صندوق مشترک ،میان کشورهای اسلامی پخش کند. این مطلب مساله ای اساسی برای پرهیزاز هبوط در چاه استفاده ی ابزاری از اعتقادات یک میلیارد و اندی مسلمان است…..

دکترحکمت

پاینده ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *