Get Adobe Flash player

چند رسانه ای

به دنبال ما

ورود به سایت

سالروز شهادت علیرضا رییس، اولین شهید پان ایرانیسم

 

در نخستین یک شنبه آبان ماه 1316 خورشیدی ، در کلاس درس چهارم دبستان امیر معزی تهران  چهار دانش آموز که در کلاس به ایران دوست بودن یکدیگر پی برده بودند ، گردهم آمده و با هم عهد بستند که همواره در راه ایران تلاش کنند . این چهار نفر عبارت بودند از : محسن پزشکپور ، محمدرضا عاملی تهرانی ، ابوالقاسم  پورهاشمی و مهدی بهره مند. آنان در آن سال به دفتر مدرسه احضار شدند و از آنان توضیح خواسته شد . در سال پنجم دبستان ، برادران زهره و برادران جوان و هرمز دری و والی امیر ابراهیمی به جمع این نوجوانان ایران پرست می پیوندند .

 

 

در شهریور 1320 و به دنبال تجاوز شوم متفقین به ایران، این نوجوانان با همراهی گروهی دیگر ، حماسه ای بزرگ آفریدند . در روز 28 شهریور که تانک های شوروی به تهران وارد شده و در خیابان های تهران به حرکت درآمدند ، در سر کوچه معروف به آسیاب بادی واقع در محله پل چوبی فعلی ، گروهی 15 تا 20  نفره از این نوجوانان شامل محسن پزشکپور ، محمدرضا عاملی تهرانی ، ابوالقاسم پورهاشمی ، مهدی بهره مند ، هرمز دری ، برادران ضیایی ، برادران زهره و برادران جوان از دانش آموزان دبستان امیر معزی و تعدادی از نوجوانان آن محله از جمله پرویز صفیاری و فرید سیاح سپانلو ، با سنگ به تانک های متجاوز روسی حمله بردند

در ادامه گروهی از این نوجوانان به تشکیل انجمن های ادبی و دانش آموزی روی آوردند و در گروه های هم اندیشی که تشکیل می دادند با مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران و بحث در مورد راه رسیدن به سعادت ایران و ایرانی، تلاش می کردند مشکلات موجود در سیاست ممکلت را شناسایی و در راه برطرف کردن آنها بکوشند. در این نشست ها و گفتگوها همچنین صحبت از این حقیقت بود که کشوری که امروزه ایران نامیده می شود در گذشته های نه چندان دور کشور بزرگی به شمار می رفته و دارای گستردگی و جمعیت افزونی تری بوده اما به مرور با دسیسه ها و حملات کشورها و دولت های استعماری بخشی از این خاک به تاراج رفته و شگفتا که آن بخش باقی مانده هر بار همان نام ایران برای خود نگهداشته است. آنان به این موضوع اندیشیدند که سرچشمه ضعف ها و ناتوانی های امروز ایران را باید در آن دوران جست و اگر در پی اصلاح امور مملکت و نیرومندی ایران باشیم باید همان یکپارچگی پیشین را به دست آوریم. این گروه هم اندیشان با نامهایی چون انجمن محصلین، باشگاه ایراندوست، گروه رستاخیز ملی نامیده می شد.

با ماندگار شدن نیروهای ارتش سرخ در ایران به بهانه های واهی و دستور استالین برای تشکیل فرقه ای برای جدا کردن آذربایجان از ایران و پدید آمدن فتنه پیشه وری این نوجوانان کوشش های زیرزمینی را برای مبارزه مردمی با اشرار فرقه دموکرات آغاز کردند.

این دوره از فعالیت های گروه که به دوره انجمن معروف است.اعضای انجمن با خارج شدن نیروهای انگلیسی از تهران و باقی ماندن برخی از تجهیزات نظامی آن ها در امیرآباد، در پی آن بر آمدند تا با استفاده از مواد منفجره باقی مانده ی متفقین برخی از عناصر وابسته به بیگانه و خائنین را تنبیه کنند.

در هشتم خردادماه 1325 علیرضا رئیس، یکی از هموندان شاخه نظامی این گروه  ناسیونالیستی به هنگام ساختن بمب دستی و باز کردن سر نارنجک به علت انفجار مواد منفجره به شهادت رسید.

با شهادت علیرضا رئیس، این گروه ملی گرا از سوی دولت وقت شناسایی شده و برخی از اعضای آن برای مدتی دستگیر شدند.یک سال پس از شهادت علیرضا رئیس در پانزدهم شهریور 1326 هسته مرکزی این گروه میهن پرست با گردآمدن در کنار رود کرج میثاقی را با خون خود امضا کردند و برای نخستین بار در آن پیمان نامه که به «فرمان رئیس» معروف و توسط محسن پزشکپور نوشته شده بود از لفظ " پان ایرانیسم" برای نامیدن اندیشه های خود استفاده کردند.از این تاریخ به بعد "مکتب پان ایرانیسم" به رهبری محسن پزشکپور تشکیل گردید.در همین سال ها کتاب ایدئدولوژیک " ما چه می خواهیم؟ " از سوی محسن پزشکپور برای تبین خواست ها و آرمان ها مکتب پان ایرانیسم نوشته شد.در سال 1329 کتاب " بنیاد مکتب پان ایرانیسم " به قلم محسن پزشکپور، محمد رضا عاملی تهرانی و علینقی عالیخانی  نگارش و چاپ گردید.

مکتب پان ایرانیسم اکنون بعد از هفت دهه پابرجا و زنده است و مسیر آرمانی خود را در راه تعالی ایران و ایرانیان را می پیماید.

 

متن تاریخی « فرمان رییس» را در ادامه می خوانید:

 

 

ما بنیان گذاران انجمن، که نخستین پایه ی ایران پرستی را به روی شانه های خود برپا کردیم، امروز و در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک مسیر تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ی ایرانی نموده و مبنای تعلیمات و فلسفه و کلیه عقاید انــجمــن خویــش سازیـم می گوییـم  پان ایرانیسم آن آرزوی مقدسی است که بر قلوب جملگی حکومت می کند .

اکنون به خدای خود، شرافت انجمن خود، به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن  علیرضا رییس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیسم برای خود هدف و آرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم .

ای آیندگان ، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید .

 کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید، مردان مبارز، زمامداران، ای افرادی که برفرزندان داریوش و کوروش حکومت می کنید، خواننده گان عزیز، شاید وقتی که این سطور را می خوانید اجساد ما خاک شده باشد. شاید جای ما کنج زندان باشد، شاید به جرم وطن پرستی آواره ی کوه و دشت باشیم، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ نموده باشد. اما از شما می خواهیم و به شما می گوییم و شما را به اهورا مزدا، خدای بزرگ ایران سوگند می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیان گزاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه شما نیز یک آرمان داشته و متعقد به یک عقیده ی کلی باشید. شاید آرمان پان ایرانیسم در زمان ما و در دوره ی شما به حقیقت نپیوندد ، اما شما موظفید ذره ای از این اخگر را که در سینه دارید در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنید تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود. مطمئن باشید روزی می رسد که این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی برجای نگذارد ، تا آن روز این وصیت ماست شما هاله ی سیاه را از پرچم ایران برنگیرید ، این هاله نشانه ی عزاداری و ماتم ماست تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده، تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده و شما را به ناموس وطن سوگند این هاله را برنگیرید و نعره کشان بگویید.

به پیش برای محو این هاله ی سیاه ، به پیش برای روز تاریخی و مقدس

 آن روز سعادت بار فرح بخش ، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ  ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور انجمن در اهتراز خواهد بود .

هموطنان درود برشما و شهدای ایران ، درود بر قهرمان پیش آهنگ و شهید راه آزادی ایران ، علیرضا رییس ، ایران را به شما می سپاریم و شما را به اهورامزدا.