Get Adobe Flash player

چند رسانه ای

به دنبال ما

ورود به سایت

اراده آذربايجان و رحيم زهتاب‌فرد

کاوه بیات

 

اگرچه براي اهل كتاب عناويني چون رجال آذربايجان، آذربايجانان آذربايجان و با نام‌آوران آذربايجان و ... در وهله نخست اسامي آثاري چند در معرفي رجال و نام‌آوران آن خطه را تداعي مي‌كند ولي در اصل و در عين حال يادآور سهم اصلي آذربايجان در برآوردن و شكل دادن به طيف چشمگير و متنوعي از شخصيت‌هاي ايران معاصر است. رحيم زهتاب‌فرد (1305-1391) كه در روزهاي آخر سال گذشته جان به جان آفرين تسليم كرد نيز از آن روزمره است.

با آن که در دو دوره، ادوار بيست‌ويكم و بيست و سوم مجلس شوراي ملي، به ترتيب از تبريز و بناب به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد و در عرصه نه چندان وسيع كشمكش‌هاي سياسي آن دوره بازيگر صاحب نامي بود ولي بيشتر به فعالیت‌های مطبوعاتي‌اش شهرت داشت. در واقع مانند پاره‌اي از چهره‌هاي سياسي مستقل آن روزگار و روزگار قبل از او ـ مستقل از تعلقات ايلي و ملكي و موروثي در مقام يك جايگاه و خاستگاه سياسي ـ تكيه‌گاه اصلي‌اش عرصه مطبوعات بود.

مطالعه بیشتر...

مهندس رضا کرمانی، مردی برای تمام فصول مقاومت


هومن اسکندری

 

در سپیده‌دم دهم بهمن ۱۳۹۱، مهندس رضا کرمانی جهان خاکی را بدرود گفت و به نظام هستی بزرگ پیوست.

 


مهندس کرمانی یکی از برجسته‌ترین افراد نسل دوم پان‌ایرانیست‌ها بود که در سال ۱۳۲۹ به مکتب پان‌ایرانیسم پیوست. مهندس کرمانی در کنگرهٔ دوم حزب پان‌ایرانیست به عضویت علی‌البدل کمیتهٔ عالی رهبری انتخاب شد و در تدوین برنامه‌های حکومتی حزب پان‌ایرانیست که به کنگرهٔ سوم تحویل شد و همچنین در روند کنگره‌های سوم و چهارم حزب حضور فعال داشت. ایشان از سال ۱۳۴۱ تشکیلات حزب پان‌ایرانیست را در کهگیلویه و بویراحمد بنیان گذاشت. از سال ۱۳۴۷ تا فروردین ۱۳۴۹ و توطئهٔ غم‌انگیز تجزیهٔ بحرین، شهردار خرمشهر بود و از‌‌ همان زمان تا سال ۱۳۵۸ مسوولیت و سرپرستی تشکیلات حزب در خوزستان را به عهده داشت.


پس از بازگشت محسن پزشکپور (رهبر حزب پان‌ایرانیست) به ایران، مهندس کرمانی با کمک دیگر یاران، کنگرهٔ هفتم حزب را برگزار نمود که در همین کنگره با اتفاق آرا به عنوان نخستین دبیر کل حزب پان‌ایرانیست برگزیده شد و این سمت را تا سال ۱۳۸۱ و برگزاری کنگرهٔ نهم بر عهده داشت (۱).
از سال ۱۳۸۱ به عنوان پیشکسوت حزب، فعالیتهای سیاسی را در چهارچوب حزبی ادامه داد و با نشر کتب و جزوات، تدوین تاریخچهٔ نهضت پان‌ایرانیسم، برگزاری جلسات حزبی و پرورش جوانان، کارنامهٔ درخشانی از خود بر جای گذاشت. در این سال‌ها بار‌ها به زندان رفت اما ذره‌ای از عزم راسخ او در طی طریق پان‌ایرانیسم کاسته نشد.

مطالعه بیشتر...

منازعات قومی در یوگسلاوی بر بستر فدرالیسم/ شکاف‌های قومی و روایت‌های تعلق و تمایز

 

درگیری میان قومی (interethnic conflict) به تنازع میان دو یا چند گروه اقلیت در درون یک جامعه اشاره دارد. این تنازع چیزی بیشتر از رقابت برای دست‌یابی به منابع کمیاب است و اهداف گروه‌های دیگر در آن شامل نابودی، خنثی‌سازی یا لطمه زدن به رقیبان است.

مردم بالکان جنوبی تمام سده نوزدهم را سرگرم چنین منازعاتی بودند و نخبگان قومی سعی می‌کردند از طریق بسیج‌های قومی منافعی را پیش ببرند. الگوی بالکان یکی از نمونه‌های عمده در بررسی منازعات قومی محسوب می‌شود و اصطلاح بالکانیزاسیون با عنایت به تحولات هویتی و پویش‌های قومی خشونت‌آمیز این کشور رایج شده است. با این وصف امروزه فروپاشی یوگسلاوی الگویی تمام‌عیار برای ورشکستگی سیاست‌های هویتی و قومی یک دولت محسوب می‌شود.

آگاهی ملی در میان صرب‌ها پس از شکست سنگین آنان از امپراتوری عثمانی در دشت پرندگان سیاه (کوزوو) ایجاد شد. از آن پس ۲۵ ژوئن «روز ویتوس مقدس» تبدیل به یکی از یادمان‌هایی شد که در حافظه تاریخی صرب‌ها باقی ماند. از زمانی‌که بالکان به تصرف عثمانی درآمد، تغییر و تحولات مهمی در ساختارهای تاریخی و جمعیتی آن ایجاد شد. بوسنی و هرزگوین به مدت بیش از ۴۰۰ سال تحت تصرف و اداره مستقیم عثمانی‌ها قرار داشت. ویژگی‌های جمعیتی بوسنی و هرزگوین در دوران حاکمیت عثمانی‌ها (۱۸۷۸-۱۴۶۳) دستخوش تغییرات مهمی شد. مردم بوسنی در دوران پیش از تسلط عثمانی متشکل از صرب‌ها و کروات‌های مسیحی با گرایش به سه فرقه مذهبی بودند؛ ارتدوکس‌های صرب، کروات‌های کاتولیک و صرب‌های بوگومیل.

جمعیت بومی بوگومیل در دوران تسلط عثمانی‌ها بیشترین جمعیت را داشتند و از طرف کلیسای کاتولیک و پروتستان به عنوان فرقه‌ای «منحرف» تحت فشار بودند. با گرویدن صرب‌های بوگومیل به اسلام، پس از تسلط عثمانی، به یکباره ساختار و مناسبات اجتماعی دچار دگرگشت‌های مهمی شد. یکی از انگیزه‌های گروش بوگومیل‌ها به اسلام حفظ یا به دست آوردن «مالکیت زمین» بود. در نظام حقوقی عثمانی‌ها غیرمسلمان‌ها نمی‌توانستند تملک زمین‌های بزرگ را داشته باشند. با گرویدن اعضای این فرقه مسیحی به اسلام ترکیب جمعیتی به نفع تازه‌مسلمان‌ها تغییر پیدا کرد و صربوکرات‌های مسیحی تحت فشارهای متعددی از سوی هم‌زبان‌ها و هم‌تباران خود قرار گرفتند. اما حافظه تاریخی صرب‌ها و کروات‌ها حاضر به بخشش مسلمانان به علت آنچه گرایش تاجرمآبانه به اسلام می‌پنداشتند، نبود.

مطالعه بیشتر...

نگاه عربی به خواجه نصیرالدین طوسی در گوگل


به مناسبت هشتصد و دوازدهمین زادروز خواجه نصیرالدین طوسی، نشان نسخه عربی جستجوگر گوگل، دیروز (دوشنبه) به تصویر این دانشمند بزرگ ایرانی آراسته شد.
نقش خواجه نصیر طوسی بر نشان گوگل، در رسانه‌های عربی خبرساز شد و چه در تی‌تر و چه در متن، عنوان «فارسی» در کنار نام این دانشمند برجسته نشست و تآکید شد که جستجوگر گوگل، فلک‌شناسی فارسی را گرامی داشته است، حال آنکه سنت رایج جهان عرب این بوده که در نام بردن از دانشمندان مسلمان، بویژه آنانی که در عصر عباسی زیسته‌اند که قلمرو خلافت اسلامی از مرزهای چین و هند تا آفریقا گسترده بود، به تبار و ملیت این دانشمندان اشاره نکرده، صرفاً به عنوان «دانشمند مسلمان» بسنده می‌کنند.
اما شکستن این سنت در مورد خواجه نصیرالدین طوسی، لزوماً به این معنی نیست که رسانه‌های عرب، ایرانی بودن و تبار پارسی او را همپای جایگاه علمی او، درخور اهمیت و شایان پاسداشت یافته‌اند.


خواجه «خائن»


جدل و نزاع شیعی - سنی و پارسی - عربی که در سالهای اخیر بر فضای خاورمیانه سایه افکنده، پای خواجه نصیرالدین طوسی را پس از قرن‌ها دوباره به جبهه بندی‌های خاورمیانه کشاند و نویسندگانی در رسانه‌های عربی یادآور شدند که این دانشمند ایرانی، وزیر هلاکو خان مغول بوده که با سرنگون ساختن عباسیان، بساط خلافت اسلامی را برای همیشه برهم چید و چنان ضربه‌ای بر عرب زد که دیگر نتوانست از زیر بار آن برخیزد.
در ایران، خواجه نصیرالدین طوسی هم به سبب شخصیت علمی‌اش جایگاهی والا دارد و هم از بابت نقشی که در حفظ و رشد فرهنگ ایرانی در عصر ویرانگری مغولان ایفا کرد. از لحاظ مذهبی هم، خواجه نصیرالدین طوسی از بزرگان علم کلام شیعی است و شرحی که شاگردش علامه حلی بر کتاب او، ‌ تجرید الاعتقاد نوشت، هنوز از کتابهای درسی اصلی حوزه‌های علمیه است.
اما در جهان عرب، خواجه نصیر الدین طوسی را عمدتاً با بزرگ‌ترین ضربه‌ای می‌شناسند که در تاریخ به جهان عرب، وارد شده و نوشته‌ها در باب «خیانت» او فراوان است. از این دید، نه ناسیونالیستهای سکولار عرب دل خوشی از این دانشمندان ایرانی دارند و نه مذهبی‌ها، بخصوص که با رشد چشمگیر بنیادگرایی اسلامی و سلفی‌گری، موجی ضدشیعی و ضدایرانی برخاسته است. خواجه نصیر هم در دید اینان، هم مذهب شیعه را نمایندگی می‌کند و هم ضدیت با عرب را.


با نقش بستن تصویر خواجه نصیر بر نشان گوگل، در گوشه و کنار فضای مجازی و مکتوب عربی، اظهارات شدیداللحن ابن تیمیه، برجسته‌ترین فقیه بنیادگرا درباره این دانشمند ایرانی رخ نمود و از زبان داعیان سلفی نقل شد. 

مطالعه بیشتر...

زبان مادری و یکپارچگی ملی


روشنفکران فرانسوی که برای ملل جهان سوم دلسوزی می‌کنند و پاره‌ای از اقوام مانند کرد‌ها را «فراموش شدگان تاریخ» می‌نامند و گویا در فکر حفظ حقوق آن‌ها هستند، در مورد اهالی کرس نظر دیگری دارند و معتقدند که دویست سال زندگی مشترک آنان با مردم فرانسه کافی است تا اهالی کرس نیز فرانسوی محسوب شوند. وزیر کشور سوسیالیست فرانسه از «خلق» خواندن مردم کرس خودداری می‌کرد و یکی از استدلال‌های او، علاوه بر مخالفت این امر با قانون اساسی، این است که «جزیره کرس نمایندگانی را در ۱۴ ژوئیه ۱۷۹۰ در جشن فدراسیون فرانسه داشت. ۱۴ ژوئیه‌ای که امروزه ما هرساله مراسم آن را به نام جشن اتحاد برگزار می‌کنیم.» اما همین روشنفکران در مورد اقوام ایرانی، همزیستی «هزاره‌ها» را فراموش می‌کنند. زیرا اقلیت‌ها فقط در کشورهای دیگر قابل حمایت هستند و نه در خود فرانسه. فرانسویان صدسال پیش از این در لبنان از گروه ویژه‌ای حمایت می‌کردند و امروزه از کرد‌ها، ولی در خود خاک فرانسه از توجه به زبانهای محلی وحشت دارند. (۱)

آنچه در بالا نقل شد، پیش درآمدی بود بر ریشه یابی برخی از نسخه پیچی‌هایی که در روزهای اخیر از طرف برخی رسانه‌های بیگانه در مورد جایگاه زبان پارسی در ایران صورت گرفته است. حال با این پیش زمینه گفتار خود را پی می‌گیرم.

مطالعه بیشتر...