حمله به وحدت ملت در خانه ملت
مروري بر اتفاقات اخير در باب حمله برخي نمايندگان مجلس به وزير آموزش و پرورش:
وزیر آموزش و پرورش (محمد بطحایی) در روزهای گذشته سخنانی درباره خطر تضعیف آموزش زبان فارسی در مدارس مناطق دوزبانه اظهار داشتند که با واکنشهای مختلفی از سوی برخی چهرهها و جریانها همراه شد. ایشان در طی نشست معاونان آموزش ابتدایی و مسئولان آموزش و پرورش عشایر سراسر کشور بیان کردند: «آموزش دانشآموزان به ادبیات و تکلم فارسی خط قرمز ما است و در مناطق دوزبانه معلم برای ارتباط بهتر با دانشآموز از زبان محلی استفاده میکند، در حالی که زبان فارسی به عنوان خط قرمز وحدت کشورمان باید در مدارس استفاده شود.» ایشان همچنین گفتند: «در برخی مناطق مشاهده شده است با زبان محلی به دانشآموزان آموزش داده میشود که این موضوع بسیار خطرناک است.»
این سخنان ایشان با حملههای شدیداللحنی از سوی برخی چهرههای سیاسی نظیر معدودی از نمایندگان مجلس همراه شد که در واقع مبدل به هیزمی گشت برای برافروخته نگه داشتنِ آتش ایرانسوز جریانهای تجزیهطلب و قومگرا.
شوربختانه امروز شاهد آن هستیم که برخی از آنانی که پستهای کلیدی کشور در یدِ نامیمون آنها است، آگاهانه یا ناآگاهانه، نیات دشمنانِ چنگال تیزکرده برای ایران را پیش میبرند و مبدل به سربازان جبهه دشمنان ایران شدهاند.
ذکر نکتهای برای یادآوری تاریخ قابل توجه است. اتحاد جماهیر شوروی سابق برای بلعیدن ایران و هضم آن در بدنه سرخ خود با سدی مواجه شد که نامش ملت ایران بود. ایرانیان با خودآگاهی ملی خویش، همواره خود را به عنوان یک ملت در طول تاریخ شناختهاند و از ارکان این ملت و خودآگاهی ملی نیز زبان فارسی بوده است. به همین خاطر شوروی میدانست که برای بلعیدن ایران میبایست نخست این ملت و ارکان آن نظیر زبان فارسی را از میان بردارد. از همین رو، احزاب رفیق و نمایندگان شفیق آن در ایران همچون حزب توده و سایر جریانهای چپ مارکسیستی و کمونیستی، آغاز به کوبیدن ارکان وحدت ملی ایرانیان و مفهوم ملت در ایران کردند، به طوری که ایران را ابتدا برابر با فارس و مفهوم «فارسیزهشدن» قرار دادند و آنگاه چنین نشان دادند که سایر اقوام در ایران تحت استثمار و استعمار این فارس جعلی است. بر پایه این سیاست، قومگرایی در ایران کلید زده شد و سعی بر آن بود تا با اختلاف افکندن بین این اقوام، شرایط برای تکهتکه شدن ملت و کشور ایران فراهم آید (در همین راستا، یکی از تاکتیکهای حزب توده برای پیاده کردن استراتژی اختلافافکنی میان اقوام ایرانی نیز ساختن جوکها و لطیفههای تحقیرکننده قومی بوده است).
پس از جریانهای چپ در ایران، همین روند را جریانهای مرتجع قومی و تجزیهطلب در حال پیگیری هستند. این جریانها از هر حربه و ابزاری برای لطمه زدن به هویت و وحدت ملی ایرانیان بهره میگیرند، آن هم با درایت کامل به این موضوع که مباحث مربوط به هویت ملی و عناصر خودآگاهی ملی با مفهوم امنیت ملی ایرانیان در سطح منطقه و جهان مرتبط است. بدتر آنکه این گروهها و جریانهای ضدملی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بدنه دولت و مجلس نیز نفوذ کردهاند و امروز شاهد آن هستیم که به صورتی آشکار و وقیحانه از خانه ملت، سخنانی بر ضد منافع و امنیت ملت بر زبان آورده میشود.
درد آن است که در کشور ایران، افرادی که به عنوان نماینده ملت ایران به خانه ملت راه مییابند، وزیر آموزش و پرورش کشور را به سبب دفاع از زبان ملی تهدید میکنند. گویا لازم است این حضرات پیش از رفتن به خانه ملت، در باب مفهوم ملت و هویت ملی و ارتباط آنها با امنیت ملی مورد آموزش قرار گیرند. نماینده ملت باید بر زمین استوار ایران بایستد و از موضع امنیت ملی سخن بگوید. تهدید زبان ملی به معنای تهدید امنیت ملی است، چرا که زبان ملی از ارکان هویت ملی و خودآگاهی ملی ایرانیان است. ملتی که به خودآگاهی ملی نرسد یا خدشهای بر خودآگاهی ملیاش وارد شود، از درون دچار بینظمیها و آشوبهایی میشود و در سطح منطقه و جهان نمیتواند از حقوق خویش و منافع خود در برابر دیگر ملتها و کشورها دفاع کند. به همین خاطر است که وزیر آموزش و پرورش تضعیف زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان در مدارس و در میان کودکان ایران را خطرناک دانسته است. ایشان در واقع به درکی درست از رابطه میان زبان و هویت ملی، وحدت ملی و امنیت ملی رسیده است که جای بسی تحسین دارد.
این امری بدیهی است که نمایندگان مجلس میبایست در چارچوب قانون اساسی کشور، عملکرد وزراء را مورد نقد و بررسی قرار دهند. تهدید وزیر آموزش و پرورش و همچنین تهدید بیشرمانه زبان ملی از سوی معدودی از نمایندگان مجلس در پی سخنان وزیر مذکور درباره آموزش به زبان ملی، نه تنها خارج از چارچوب قانون اساسی بلکه خارج از چارچوب امنیت ملی بوده است. شگفت و شگفت مضاعف آن است که نماینده ملت در خانه ملت که اساس قوه مقننه است، گویا از قانون اساسی کشور و اصل ۱۵ آن بیاطلاع است! آقای محمد وحدتی هلان (از نمایندگان مجلس) گفته است: «اظهارات بطحایی بیاساس است و نشان میدهد از قانون اساسی بیاطلاع است.» همچنین نادر قاضیپور در سخنی شگفتانگیزتر و البته توهینآمیزتر در خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفته است: «چنین اظهاراتی که برخلاف مبانی اصولی و قانون اساسی است، نوعی کمعقلی است.» از سوی دیگر ولیملکی (از دیگر نمایندگان مجلس) در سخنی بیشرمانه به دنبال سخنان وزیر آموزش و پرورش گفته است: «زبانی که بیشتر دراز شود و به فرهنگ عمومی و زبان مادری ما توهین کند یا در جهت محدودیت آن برآید، ما آن زبان را قطع میکنیم.» گویا این آقا هنوز به درک درستی از مفهوم «ما» در ایران و همچنین به درک درستی از زبان فارسی به عنوان زبان ملی و جایگاه آن در ایران دست نیافته است که این چنین زبانهای محلی یا مادری را در مقابل و در تقابل ضدیتجو با آن قرار میدهد. جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان ملیِ «ما» ایرانیان، جایگاهی فرامحلی است و درآمیخته با هویت و امنیت ملیِ «ما» است که از مهمترین ارکان و ریشههای «سرو تناور ایران» محسوب میشود. نمایندگان مذکور میبایست نسبت به پیامدهای نامطلوب سخنان خویش آگاه باشند و مسئولیت آن را بر دوش گیرند، چرا که هر ایرانی واقعی بدون شک از این سخنان ضدملی در خانه ملت و از سوی نمایندگان ملت رنجیده میشود و دلش به درد میآید. مگر میشود ایران و مظاهر آن تا این اندازه در خانه ملت بیمتولی باشد؟!