پيام ابوالفضل عابديني به مناسبت درگذشت محسن پزشکپور رهبر نهضت پانايرانيسم
پاينده ايران
«پندار بزرگ»! محسن پزشکپور، رهبر و مرشد من! در زندان با خبر شدم که جهان خاکي را
وداع گفتي، ميدانم با ما ميماني اما دلم را چگونه تسکين دهم؟ به چشمانم چه پاسخي دهم که تو را نخواهد ديد! در زندان به يادت گريستم، گريستم که نميتوانم با پيکرت وداع کنم، براي آخرين بار به چهرهي فرهمندت بنگرم و بگويم از تو مهر به ايران، مهر به انسان و مهر به هستي بزرگ را آموختم.
رهبرم اين شاگردت امروز از زندان، خطاب به آموزگار خود ميگويد، آنگونه که از تو آموختم در راه سرفرازي ملت، مردانه و نجيبانه، آرمانخواهانه و عاشقانه ايستادهام. از چشمان دريايي پرمهرت، آموختم که همواره به ياد فرزندان اين سرزمين باشم، غمخوار کارگران و پيشهوران بوده، غم بيناني هموطنانم بخورم به ياد خانوادهي آنها باشم «پاسدار آيين خانواده» و از صداي پرحرارت و با صلابت آموختنم گلويم صداي خفه شدهي فرزندان زجر کشيدهي اين ميهن باشد. آري کارگران ايران امروز پدرشان را از دست دادند. مردي را که لحظه به لحظه به آنها ميانديشيد و براي آيندهاي درخشان ميکوشيد.
به همهي همرزمان و ملت ايران تسليت گفته و فرزندان اين سرزمين اهورايي را براي ادامهي راه و آرمانهاي پندار فرا مي خوانم.
ابوالفضل عابدينينصر
زندان اوين
19 ديماه 1389